داستان تولد
مجموعه تسهیلگران حرفه ای
همهچیز از روزی شروع شد که فکر میکردم به رؤیایم رسیدهام. از بچگی عاشق کمک کردن به دیگران بودم و دیدن رشد و پیشرفتشان درنتیجه همراهیهای من روحم را جلا میداد. جامعهشناسی را انتخاب کردم تا بتوانم نهتنها به افراد بلکه به گروه بزرگتری از آنها به نام جامعه کمک کنم. داستان به آنجا رسید که بهعنوان کارآموز مددکار اجتماعی شدم و قرار شد با فقرا، معتادان و ... کارکنم تا توانمند شوند. سعی میکردم برایشان منابع مالی پیدا کنم. کار جور کنم. حرفهآموزی با کمک خیرین برایشان فراهم میکردم اما هیچچیز بهتر نمیشد. چرخخیاطیهایی که بلااستفاده باقی میماند، کلاسهای آرایشگری و ... که خالی از شرکتکننده بود، نتیجه این نوع عملکرد بود. در این میانه با تسهیلگری آشنا شدم. تسهیلگری میگفت نیازی نیست به افراد آموزش دهی، نیازی نیست برایشان ناجی باشی، کار جور کنی یا برایشان هدفی بچینی که مثلاً چطور ثروتمندتر شوند، بزرگسالان اغلب بهاندازه کافی آموزشدیدهاند، بحث بر سر عملی کردن آموختههایشان است. اینکه کنارشان باشی تا درست هدفشان را مشخص کنند (نه اینکه تو برایشان مشخص کنی) اینکه کنارشان باشی تا برای هدفشان نقشه راهی بریزند و هرروز دربرداشتن موانع کنارشان باشی، میبینی که هرکسی رسالت خودش را مییابد و مسیر موفقیتش را خودش طی میکند، تو بهعنوان تسهیلگر قرار است آسان کننده مسیر موفقیت باشی، نه تعیینکننده سرنوشت آنها. تسهیلگری تبدیل به معجزه زندگی من شد، روزهایی بود که نمیدانستم چطور میان اینهمه مسئولیتم تعادل برقرار کنم چطور میان نقش همسر و مادر و شاغل و دختر یک خانواده بودن و همزمان روی سلامتی و یادگیری کار کردن تعادل برقرار کنم و بدون اینکه قربانی شرایط خانواده یا جامعهام باشم بتوانم سکان هدایت زندگیام را به دست گیرم. این تسهیلگری بود که کمکم کرد چطور هدفمند باشم چطور برنامهریزی کنم و چطور پایبند به آن بمانم و درعینحال که مادر و همسر و دختر و... هستم به "خودم" نیز توجه داشته باشم. تسهیلگری را آموختم و راهبر تسهیلگران و داوری عملکردشان را عهدهدار شدم. بعدها به این نتیجه رسیدم که همانطور که میشود در سطح اجتماعی تسهیلگری انجام داد یعنی به یک گروه کمک کرد تا هدف داشته باشد، نقشه راه بچیند و درنهایت به هدفش برسد به افراد هم میشود کمک کرد تا هدف بگذارند و نقشه راه بچینند و چهبسا کسی تا در سطح فردی خودش را توسعه نداده باشد چطور میتواند در سطح گروهی عملکرد خوبی داشته باشد؟ در سال 98 تسهیلگری فردی به شکل مجازی را برای اولین بار در ایران اجرا کردم. به این شکل که هر شرکتکننده در دورههای برنامهریزی، تنها قرار نبود "آموزش برنامهریزی" ببینید بلکه یک تسهیلگر خصوصی در کنار خود داشت تا هرروز او را همراهی کند. دورهها مورد استقبال قرار گرفت و در حال حاضر مجموعه تسهیلگران حرفهای با بیش از 40 تسهیلگر برقرار است و در طی این سه سال هزاران نفر از دورههای برنامهریزی استفاده کرده و زندگی خود را خودشان بهبود دادهاند. بدن آنکه نیازی به ناجی داشته باشند. سرانجام همچون کسی که جای خوبی رفته باشد و دوست داشته باشد عزیزانش تجربه حضور در آن مکان زیبا را داشته باشند، عاشقانه دوست دارم تسهیلگری را هر ایرانی تجربه کند تا استعدادهایش را به کار گیرد برای زندگیاش معنایی بیابد و در جهت آن هرروز گام بردارد.